سخت ترین روزای من و هانا
سلام گل ناز مادر سلام عزیز دلم مامان قربونت بشم که اینقد مریضی کشیدی و اذیت شدی الهی هر چی درد داری بیاد به جون مامانت که من اشکهای تو رو نبینم واااااای که چقد سخته که آه و ناله جیگر گوشت رو بشنوی و اشکاش رو ببینی و نتونی کاری بکنی هانا نازم باور کن بیشتر از خودت به پات اشک ریختم اونقد غصه تو رو خوردم که خودم مریض شدم مامان جون خدا جوووونم تو رو به بزرگیت قسم دیگه ازین روزای سخت برای ما و برای هیچکس دیگه نیار اره مامان جون برات بگم که کرمان بودیم و روزای خوشی رو داشتیم سپری میکردیم که یکدفعه یک شب تا صب شما تو خواب ناله کردی و گریه.فرداشم از ظهر حالت بد شد و اشکریزش و آبریزش بینی شدید و تب بالا سریع بردیمت دکتر و گفت ویروسیه ...
نویسنده :
مامان بهناز
9:39