شام غریبان
سلام دختر نازم ،سلام فرشته معصوم من
مامان فدای قد و بالات بشه که امشب رفتی برای آقا امام حسین شمع روشن کردی.
مامانی من خیلی شام غریبان رو دوست دارم و از این شب عزیز با مامان بزرگام خیلی خاطره دارم.مامان مامانم شام غریبان شمع روشن میکرد و میگذاشت توی یک سینی تو آشپزخونه و یک لیوان آبم میگذاشت کنارش و مراقب بود شمع خاموش نشه و برای امام حسین اشک میریخت.فردا صبحم ازون لیوان آب بهمون میداد و میگفت تبرکه🌹
مامان بابام هم شمعارو جای دیگای نذری امام حسین تو حیاط روشن میکرد و به نیت هر کدوم از بچه هاش یک شمع میگذاشت🌸آخیییش یادشون بخیر و روحشون شاد.منم امشب به نیابت از اونا شمع روشن کردم😔
دردونه مامان پارسال این موقع تو دلم خونه داشتی و باهم کرمان بودیم و مامان زهرا مارو برد تکیه فاطمیه و تو اون شلوغی با عسلی همش مواظبمون بودن تا کسی بهمون نخوره و ماهم شمع روشن کردیم.
امسالم که خودت بودی و با اون چشمای نازت با تعجب مردم و شمعها رو نگاه میکردی و همه قربون صدقت میرفتن
ماشالا به دختر نازم😙😙
راستی امشب لباسی رو که بابا حسین و مامانی زهرا از مکه برات آورده بودن تنت کردنم و رفتیم برا مراسم آقا امام حسین
انشاالله امام حسین یار و نگهدار عزیز دله من ،هانا خانوم باشه
اینم عکسای امشبت که باز طبق معمول کفشت رو میخوری😁😁
فرشته پاک و آسمونی من ایشالا خدا به حق پاکی دل تو و به حق آبروی امام حسین حاجت همه رو برآورده کنه و همه عزیزامون رو برامون سالم و شاد نگه داره
آمین💖