سفر بخیر گذشت!!
سللاااااام نازدونه مامان سلامم دردونه من
مامان فدای دختر ماه و باشعورش بشه
قربونت برم که اینقد خانومی کردی و اصلا مامان رو اذیت نکردی
صبح جمعه 9.5 بیدار شدی و من حسابی اولش استرس گرفتم چون حس کردم برنامه ها بهم ریخت و تو تا قبل از پرواز خوابتو میکنی و تو هواپیما اذیت میشی.اما حوشبختانه تو فرودگاه کلی سرگرم ادما و چهره های جدید شدی و با وجود تاخیر یک ساعته نخوابیدی و همین که وارد هواپیما شدم و نشستم خواب رفتی تا وقتی که هواپیما نشست .اونم چه خوابی!!تو این چند ماه اینقد عمیق نخوابیده بودی.منم هی خدای مهربون رو شکر میکردم
مرسیییییییی دختر خوب و عزیزم
دیگه میخوای اروم شی تا مامان بیشتر باهات حال کنه😚😚😙
الانم کرمان هستیم و تو طبق معمول در حال شیرخوردن لالایی و منم وقت کردم بنویسم
اولش با همه غریبی میکردی و گریه و میچسبیدی به من ولی الان یکم بهتر شدی و داری باهاشون دوس میشی ولی بغلشون جز بغل مامانی و بابایی نمیری😮
که خوب البته حقم داری و برات آشنا نیستن و کم میبینیشون و اینم یکی از ویژگی های سن عروسک منه
اینم چند تا عکس از دخترم توی فرودگاه و خونه بابا حمید که تو روروئک سوگند طلا هستی
راستی نی نی های خاله و دایی برات کلی تجهیزات اوردن که اذیت نشی کوچولوی ناناز و تو هم حسابی با اونا ذوق میکنی و براشون میخندی
راستی مامانی توی این سفرت اولین آرایشگاهت رو هم پیش دوستمون محبوبه خانوم بردم و حسابی ترسیده بودی و گریه میکردی.
فدای دل کوچیکت بشم که اندازه یک گنجیشکه و اینقد میترسی و به من میچسبی
و اینم عکس شما با موهای کوتاه