تولد مامانی و عید غدیر
سلللللللام به خوشکل طلای خودم
عیدت مبارک خانومی.این سومین عید دختر نازمه .اولیش عید فطر دومیش عید قربان بود و اینم عید غدیر.
ایشالا زیر سایه حضرت علی تن و روحت همیشه سالم باشه عروسک ملوس من
بیست مهرم(شب عید) تولد مامان نازی بود.که بابایی براش تولد گرفت.امسال تولدم با همیشه فرق داشت یک تولد خاص با حس خاص.موقع شمع فوت کردن یه وروجک تو دلم شنا می کرد و انگار میخواست بیاد بیرون.الهی قربون لگد زدنات بشم.
تازه امسال یک مهمون عزیز ذاشتیم اونم مامان زهرا جونی بود.الهی فداش بشم هفدهم عصر اومد پیشمون تا هم تنهایی من و دختر قشنگم رو پر کنه هم اینکه برای نفس من سیسمونی بخره.
روز عیدم توی این روز قشنگ اولین خریدت رو که سرویس تخت و کمد بود رو سفارش دادیم.
ااااااااخ مادر چیه که همیشه باید زحمت بچه هاش رو به خصوص دخترش رو بکشه.امیدوارم عروسک من که به دنیا اومد احترام مامان جونی مهربونش رو خیلی نگه داره.عسلم من مامانم رو خیلی دوست دارم ولی ازش دورم و خیلی سخته.جون مامان منو تنها نذار و همیشه پیشم بمون.
راستی فدای چشمات بشم یکشنبه شما خوشکل بلا رو بردیم دکتر 4.5 ساعت تو نوبت نشستیم!!!!!خانم دکتر گفت عشق مامان حالش خوبه فقط فشار مامان بالا بود و نوسان داشت که بهم استعلاجی داد تا استراحت کنم خواست رژیم غدام رو کم نمک و پر از میوه و لبنیات کنم تا مشکلی برای دخمل نازم پیش نیاد.مامان زهرای مهربونم داره هی غذاهایی که دکتر گفته برامون درست می کنه .الهی فدای دستای عزیزش بشم.
دخترم تمام هستی من قربون قد و بالات بشم ایشالا بتونم خوب ازت نگهداری کنم.اونقده با لگدات حال می کنم که دوس دارم همیشه تو دلم بمونی و مال خود خودم باشی.
عاشقتم عاشق تو بابای عزیز و مهربونت که این روزا کارش خیلی زیاد شده.خدا شماهارو برام سالم و شاد نگه داره.بووووووووووووووووس