بیست هفتگی دختر نازم
دختر نازم ، عروسک قشنگم ، همدم تنهایی ها و غربت مامان بیست هفتگیت مبارککککککککککک
خدایا شکرت که تونستیم تا الان از هدیه آسمونیمون خوب مراقبت کنیم.
فرشته کوچولوی ما دیروز بیست هفتگیش تموم شد.
آخ که مامان قربونت بشه دقیقا همین تعداد هفته بگذره میای توی بغلم.وای که چقد دوست دارم زودتر اون دست و پای کوچولوت رو که باهاشون به مامانی ضربه میزنی زودتر ببینم.الهی فدات بشم که اینفد تکونات زیاد شده .دیشب چنان ضربه ای زدی که کاملا تکون شکم مامانی از بیرون دیده شد.واااااای که چه حسی بود تونستم با تموم وجودم حست کنم.دستم رو گذاشتم روی دلم و از خوشحالی گریه کردم.بابایی هم که همش آمار تکون خوردنات رو میگیره کلی ذوق کرد.الهی فدای تو و بابای مهربونت بشم.روزا که سر کاره مدام زنگ میزنه و می پرسه ماه من تکون خورده.شبا هم که توی خونست مدام دستش رو دل مامانیه و منتظرت میمونه و با هر تکونت کلی قربون صدقت میره.
اونقد عاشقتم که وقتایی که لالایی و تکون نمی خوری دلم برات کلی تنگ میشه و من آروم آروم برات لالایی می خونم.راستی دختر قشنگم برای سلامتی و سعادتت ختم قرآن برداشتم.ایشالا که قبول باشه.
مامانی امروز دختر خالت که عشقه مامانیه رفت کلاس دوم.همیشه حالت رو می پرسه و دیشبم تلفنی کلی باهات حرف زد.قربونش برم اونم مثل من و بابا برات دنبال اسم خوشکله........
سوگندم که هر شب زنگ میزنه و حال نی نی عمه رو می پرسه .فدای چشمای خوشکلش بشم دیشب می گفت نی نی عمه که حرف نمی زنه!!!!!ایشالا به امید خدا خواهرای خوب و مهربونی برای هم باشید مامانی.....
پسر عمه مرضیه هم(آقا ابوالفضل) احوال دختر دایی هست و می تورو سوار ماشینش بکنه
خلاصه خانومم نیومده کلی خاطرخواه داری ها........