هانا جونهانا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
مامان بهنازمامان بهناز، تا این لحظه: 37 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

هانا امید من و بابا

عاشق زندگیمم

تپش قلب دوم مامان

1393/7/1 11:29
نویسنده : مامان بهناز
327 بازدید
اشتراک گذاری

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست

با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای

من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم

نی نی قشنگم.آسمون زندگی من ، اول ازت معدرت می خوام که این مطلب ها رو همون روزا برات ننوشتم.آخه مامان سه ماه اولی که خدا بهش فرشته بخشیده بود همش حالش بد بود و فشارش پایین !!.همش سرم و خواب و ....niniweblog.com

ولی قول میدم دیگه همیشه به موقع برای خوشکلم بنویسم تا اینکه ایشالا یه روزی برسه که خودت خاطراتت رو برای خودت بنویسی

عروسک قشنگم برات بگم از روزهایی که من و بابا وحید روزها رو توی تب و تاب شنیدن و دیدن قلب کوچولوی تو سپری کردیمniniweblog.com.بابا همش تو اینترنت بود و اطلاعات جمع می کردniniweblog.com.بعضی وقتا هم چیزایی نوشته بود که همش استرس ما رو زیاد می کرد.یک چند وقتی هم بود که متاسفنه هرکی باردار می شد نی نی شون قلبش مشکل داشت.ما هم که تو دود و دم تهران بودیم و مامانی هم توی طوفان چند وقت پیش تهران توی خونه تنها خواب بود و حسابی ترسیده بودniniweblog.com هی نگران بود که نکنه خای نکرده برای جوجوی کوچولوش اتفاقی افتاده باشه

خیلی استرس داشتم هرچند که سعی می کردم به خاطر دردونه قشنگم استرس نداسته باشم تا روت تاثیر منفی نداشته باشه اما  مامانی خیلی نگرانت بودم.بالاخره دو هفته گذشت و دوشنبه دوم تیر رفتیم پیش خانم دکتر.با بابا رفتیم تو و من دوس داشتم که زودتر معاینه کنه و از خودم نپرسه که خوبم یا نه!!!.فورا روی تخت  معاینه دراز کشیدم.

تا دکتر دستگاه رو آماده کنه چشمام رو بسته بودم.همش سرم گیج می رفت.و تپش قلبم تکونم می داد.یکدفعه خانم دکتر گفت باباشم بیاد ببینه اینم قلب نی نی شما.وااااااااااااااااااااای خدای من تپش قلبت کاملا دیده می شد یک نقطه کوچولو که تند تند می زد.فک کن جوجوی من 4.2 میلیمتر شده بود niniweblog.comو اون فسقلی قلبم داشت!!!niniweblog.com

 

.خدای من زدم زیر گریه.گریه کردم از شادی گریه کردم از عظمت و بزرگی خدا.خدایی که به من یک قلب دیگه عطا کرده بود و ازم خواسته بود مواظبش باشم.niniweblog.com

اون روز بود که فهمیدم که ازین به بعد دوتا قلب دارم دوتا قلب که اگر خدای نکرده هرکدومشون  نباشه منم دیگه نخواهم بود.

خدایا برایم حفظش کن.

niniweblog.com

خلاصه بعد کلی شادی با سرگیجه  از تخت اومدم پایین و خلاصه حاضر شدم یکمم از حال و روز خودم به دکترم بگم و بگم که خیلی دل درد و کمردرد دارم .اونم گفتم چون مامانی نگران نی نیش یود و گرنه حاضر بودم همه دردای دنیا رو به جونم بخرم و تو خوب و سالم باشی.

چلچله مامان اون روزا بود که حس مامانم رو که همیشه نگران ماها بود کامل حس می کردم و از همیشه براش دلتنگ تر بودم.دلم مامان زهرام رو می خواست تا پاهاش رو ببوسمniniweblog.com.آآآآآآخ فرشته کوچولوی من نمیدونی دوری چقد سخته.امیدوارم هیچ وقتم ندونی از مادریعنی چی.مامان من که یک فرشته است که به خاطر من و خاله و دایی هات زمینی شده.niniweblog.com

خدا جونم شکرت دیگه از امروز به بعد  مهر و برچسب مادری رو بهم زدن.دیگه مطمئنم که مادرم.niniweblog.com.خدا به من نعمتی رو داد که فقط برای شکر همین یک نعمتش یک عمر بندگی هم کافی نیست.

 

دوست دااااااااااااااااااااااااااااارم  فندق مامانی.قربون قلب فسقلیت بشم من.ایشالا همیشه شاد و سالم بتپهniniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)