هانا جونهانا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
مامان بهنازمامان بهناز، تا این لحظه: 37 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

هانا امید من و بابا

عاشق زندگیمم

در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم......

1394/12/7 1:03
نویسنده : مامان بهناز
259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامانی.سلام دردونه ناز من

هانایی میخوام باهات یکم درد و دل کنم.

مامان نازی یکم دلش گرفته.یکم استرس داره یکم... یکم ....

الان تو مثه یک عروسک کنارم خوابیدی و نفسهات قشنگترین اواز توی گوش منه.بوی تنت خوش بوترین عطر دنیاست.حرم بدنت لذت بخش ترین حرارت دنیاست.برای همه اینا هزاران بار نه میلیاردها بار میگم خدا جونم شکرت شکرت شکرت.

پس چرا دلم گرفته؟؟!!!

باز هم امروز چمدون بستیم.کلی لباس و وسایل برای خودم و دخترم جمع کردیم بریم کرمان.تا عید اونجا بمونیم و بعدم تعطیلات عید رو باز چمدونامون رو برداریم و بریم تربت .

اره مامان از این همه چمدون بستن دلم گرفته.خستم دخترم.از هواپیما از قطار از ماشین از .... از هر چی که بوی جدایی میده خستم.

الان بوی جدایی از بابات میاد سه هفته دیگه بوی جدایی از مامانم از بابام از خواهرم از از از ....

ولی ته همه این خستگیها بازم میگم خدارو شکر .من همیشه شاکر خدام.

فقط الان یکم دلهره پرواز و گریه های احتمالی تو و خستگی چمدون بستن بهم فشار اورد و خواستم دلم رو سبک کنم.

آخییییییشششش راحت شدم

مرسی عزیزکم به حرفام گوش دادی

مامان فدای تو بشه

الهی هیچ وقت تو چمدون نبندی که بخوای از من دور بشی.

تو همه وجودمی.عاشقتم دختر خوشکلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)