جشن شب چله عمو سعید
سلام دخترم
خوبی چشم ستاره ای من؟
ایشالا دیگه مامان مریض نشی گل قشنگم
ایشالا دیگه همیشه با بابات باشی و ازش جدا نشی
اره عزیزم ما الان تربت هستیم خونه بابا حسین
خدا رو شکر بهتریم جفتمون و استراحت کردیم و مامان زهرا و بابا جون کلی زحمت مارو کشیدن.دستشون درد نکنه😙😙و کلی هم تقویتمون کردن تا دوباره مثه سابق سرپا شیم.
جمعه پیش اورژانسی اومدیم بدون خرید لباس و ..
آخه چندتا جشن داشتیم و خواهیم داشت.اما من و شما که خرید نرفتیم تهران
برای همین اینجا تند تند داریم دنبال لباس میگردیم.ولی یکم سخته چون خیییلی سرده و تو هم پیش هیشکی واینمیستی که من بر م خریدو فقط من رو میخواهی.حتی نمیزاری تا توی یک اتاق برم و چیزی رو بردارم و این خیییلی کار رو سخت کرده!!!
اما بالاخره لباس گرفتم و دفتیم جشن شب چله عمو جون و شما خیییلی دختر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی و همش با آهنگا لذت بردی
مامان فدای تو بشه الهی
دوست دارم سیب گلابم
عکسای این پست رو چون ت عکس تکی نداری نمیتونم بزارم
ایشالا در اولین فرصت ادیت میکنم و برات حتما میزارم
اما عکسای خوشکلتو تو اولین ماهگرد عقد عمو جون و زنعمو رخساره برات میگذارم
مبارک باشه عمو سعید جون