سفر تبریز
دختر طلای مامان خوبی عشقم
الان که میتویسم چهارشنبه اخر شب هست سوم مهر ۹۸.یکهو یادم اومد چند وقته ننوشتم برات.عروسی عمه مهلا جون تموم شد و اون رو برات حتما پستش رو میزارم .
چند وقت پیش پانزدهم شهریور دسته جمعی با مامان زهرا و بابا حسین مهربون و عمو مجید و عمه مرضیه رفتیم مسافرت.شهرهای تبریزو مشکین شهر و ....
خیلی خوش گذشت و به تو که خیلی خیلی بیشتر و حسابی با دوستای کوچولوت بازی کردی.البته بماند که دعواهای بچه گانه هم کم نداشتین و ... اما خوب روی هم رفته عالی بود
تعطیلی تاسوعا و عاشورا بود و شما با یک هفته ای که مامان زهرا جون از قبلش اومده بودن تهران حدودا دو هفته مهد نرفتی و استراحت کردی.قبل ترشم که با مسافرت عروسی و بودن مامان من دو هفته استراحت کردی.روی هم رفته تعطیلی و استراحت خوبی برات بود خداردشکر و من حسابی برات خوشحال بودم چون واقعا از مهد و بیدارشدن صبح زود خسته شده بودی
یکسری عکسهای خوشکلتم الان تو گوشیم نیست و بعدا برات میزارم نفس مامان
خیلی دوستت دارم هانا جونم
الان که میتویسم چهارشنبه اخر شب هست سوم مهر ۹۸.یکهو یادم اومد چند وقته ننوشتم برات.عروسی عمه مهلا جون تموم شد و اون رو برات حتما پستش رو میزارم .
چند وقت پیش پانزدهم شهریور دسته جمعی با مامان زهرا و بابا حسین مهربون و عمو مجید و عمه مرضیه رفتیم مسافرت.شهرهای تبریزو مشکین شهر و ....
خیلی خوش گذشت و به تو که خیلی خیلی بیشتر و حسابی با دوستای کوچولوت بازی کردی.البته بماند که دعواهای بچه گانه هم کم نداشتین و ... اما خوب روی هم رفته عالی بود
تعطیلی تاسوعا و عاشورا بود و شما با یک هفته ای که مامان زهرا جون از قبلش اومده بودن تهران حدودا دو هفته مهد نرفتی و استراحت کردی.قبل ترشم که با مسافرت عروسی و بودن مامان من دو هفته استراحت کردی.روی هم رفته تعطیلی و استراحت خوبی برات بود خداردشکر و من حسابی برات خوشحال بودم چون واقعا از مهد و بیدارشدن صبح زود خسته شده بودی
یکسری عکسهای خوشکلتم الان تو گوشیم نیست و بعدا برات میزارم نفس مامان
خیلی دوستت دارم هانا جونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی